امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 21 روز سن داره
گل عشق من و بابا گل عشق من و بابا ، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره

امیرحسین گلم

دعوای امیرحسین و ستایش

سلام پسرم وقتی رفته بودیم چادگان تو با ستایش دختر خاله من گاهی بازی میکردی گاهی هم دعوا میکردی یکبار سر توپ دعواتون شد که علی پسرخاله من میخاست جداتون کنه هههه الان عکساشو میذارم ببین این پسر من که داره میره سمت توپ این هم ستایش خانوم گل گلاب که خیلی نازه و مهربونه و 3 ماه از تو بزرگتره اینم آغاز دعوا سر توپ هههه قربون جفتتون برم اینجا تو میخای زورکی توپ رو بگیری واون داره غر غر میکنه که نه نمیدممممممممم مال خودمههههه مال خودمههههههههههههه نمیدمممممممممممم اشینننننننننننننن (آخه به تو میگه اشینashein) وای تو داری موفق میشی توپ رو بگیری وستایش داره میگه نههههههههههههه مال خودمههههه وای تو تو توپ رو ...
17 دی 1391

سلام به گل پسر

س لام مامانی خوبی  الان داری دندون درمیاری فکر کنم چند شبه درست نمیخابی خدا کمکت کنه راحتتر مرواریدای خوشگلت جوونه بزنه بوسسسسس " alt="" />   ...
17 دی 1391

اومدم دوباره

سلام مامان خوشگلم الان که دارم این مطلبو مینویسم تو لالا کردی چند روز پیش رفته بودیم فروشگاه یک جعبه شانسی خریدی اوردیمش خونه ببینیم پسملی شانسش چیه دیدیم بعله یک تور بسکتبال کوچولو با یک توپ بسکتبال کوچولو توشه واییییییی انقدر خوشگل بود وای وای تو چقدر دوسش داشتی تا ساعت 12:30 داشتی توپ مینداختی توش الهی قربونت برم مننننننننن الان عکسشو میذارم برات ببینی وایسا برگ گلم ...
17 دی 1391

عزاداریه امیرحسین کوچولو برا امام حسین(علیه السلام)

سلام مامانی خیلی دوست دارم این روزا مجلس عزاداریه امام حسینه و امسال سال دومی هستش که لباس سیاه میپوشی برای عزاداری از امسالت عکس ندارم ولی سعی میکنم چند تا ازت بندازم ولی از پارسال چند تا عکس هست که برات میذارم بقیه رو گذاشتم تو ادامه مطلب برو ببین اونجا.   السلام علیک یا علی اصغر حسین(علیهما سلام)   مامانی تو عطر زندگیمی     جیگر منی مامانیییییییی علی اصغر امام حسین نگهداره همه نی نی ها ونی نی من باشه انشالله. ...
7 دی 1391

جیگر مامان و خرابکاریاش

عسل مامان میدونی داری بزرگ میشی و خیلی کنجکاوی و میخای از همه چیز سر در بیاری میخای نمونشو بگم برات؟باشه میگم جارو برقی کشیدنت منو کشته وای وای کمکم میکنی جارو میکشی برام قربونت برم     اوه اوه یک کارهایی میکنی آدم گیر میکنه توش میدونی چند شب پیش چیکار کردی؟من تو اتاق بودم حواسم بهت نبود دیدم سر و صدای خودت نمیاد ولی یک صداهایی میاد از اونجا که همه میگن وقتی بچه صداش نمیاد یعنی داره یک کارهایی میکنه منم شک کردم اومد بیرون واییییی میدونی با چه صحنه ای روبه رو شدم؟رفته بودی ظرف جو پوسکنده هامو از تو آشپز خونه آورده بودی مشت مشت میریختی زمین از رو زمین مشت مشت جمع میکردی میریختی تو درش وایییییییییی نمیدونی چه حالی ...
7 دی 1391

برگ گلم و شیطنتهاش

سلام به پسر نازم بلاخره اومدم با تاخیر کم کم داری بزرگ میشه چند تا کلمه جدید یاد گرفتی   چٍٍَیی یعنی چایی بغ یعنی بغل (بغلم کن) شین شین یعنی شکستم نانی خام یعنی نانایی میخام منظورت آهنگه نوخام(نخام) یعنی نمیخام  خلاصه هر چی بخای میای میگی مانی , مانی این کلمه مانی رو به من میگی بابا میگی به مادر بزرگ میگی بلاخره به هرکی دم دستت باشه میگی فرقی نمیکنه راستی یادم رفت حرف ک (ko) بود که به قاشق میگفتی یادته؟الان تبدیل شده به کو کو هههههههه فدات بشم     پریشب رفته بودیم خونه عمو برا شام اونجا بودیم وای تو یک دسته گلی به آب دادی که نگوووووووو گلدون خونه عمو رو شکستی بعد من دعوات کردم الهی بمی...
5 دی 1391
1